درسهایی که از عزتخواهی اباعبداللهالحسین (ع) میتوان فراگرفت
مؤلفههای عزتمداری در قیام حسینی
در سراسر حوادث قیام حضرت سیدالشهدا میتوان عنصر عزت را برجسته دید که تبلور آن در منازعهی حق و باطل، معنویت و اخلاق و مصائب این رویداد بزرگ است.
از میان مؤلفههای هویتبخش قیام حضرت اباعبداللهالحسین، «دفاع از عزت اسلامی» بسیار برجسته و پررنگ است و چنانکه همه میدانیم، جملهی معروف «هیهات منا الذله» منقول از آن حضرت در تارک این پرچم پرافتخار میدرخشد.
مفهوم عزت از مفاهیم دینی و مأخوذ از معارف قرآنی است که در آموزههای دین مبین اسلام مورد تأکید جدی بوده و مختص خداوند و مؤمنین دانسته شده است.
عزت به هر بلندی گفته میشود که آب بر آن مسلط نمیشود. ازاینرو عزیز به کسی گفته شده که تحت سلطهی چیزی درنمیآید و مسلط بر دیگران است. مقابل عزت، ذلت است. چنانکه امام حسین (ع) میفرماید: «موتٌ فی عزِّ خیرٌ من حیاهٍ فی ذلٍّ»؛ مرگ باعزت و آزادگی بهتر است از زیستن با ذلت و حقارت. (۱) در بررسی و تبیین این مفهوم مهم در مکتب عاشورا، میتوان ابعاد ذیل را برای آن متصور بود:
۱٫ منازعهی حق و باطل
نقطهی مقابل قیام حضرت سیدالشهدا (ع)، دستگاه طاغوتی و حکومت فاسد و ظالمی بود که مظهر تاموتمام استکبار در آن مقطع تاریخی بهشمار میآمد. انحرافی که در جامعهی اسلامی، پس از پیامبر اکرم (ص) بروز و ظهور پیدا کرد، روندی را شکل داد که پنج دهه بعد، با سلطنت تمامعیار بر کرسی جانشینی رسولالله جلوس کرد و به تغییر هویت جامعهی اسلامی انجامید. حضرت امام حسین در مقابل این مظهر استکبار ایستاد و قیام نمود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای، دربارهی این بُعد از قیام عاشورا میفرمایند: «امام حسین علیهالسلام در مقابل چنین وضعیتی مبارزه میکرد. مبارزهی او بیان کردن، روشنگری، هدایت و مشخص کردن مرز بین حق و باطل (چه در زمان یزید و چه قبل از او) بود. منتها آنچه در زمان یزید پیش آمد و اضافه شد، این بود که آن پیشوای ظلم و گمراهی و ضلالت، توقع داشت که این امام هدایت پای حکومت او را امضا کند؛ بیعت یعنی این. میخواست امام حسین علیهالسلام را مجبور کند بهجای اینکه مردم را ارشاد و هدایت فرماید و گمراهی آن حکومت ظالم را برای آنان تشریح نماید، بیاید حکومت آن ظالم را امضا و تأیید هم بکند! قیام امام حسین علیهالسلام از اینجا شروع شد.
اگر چنین توقع بیجا و ابلهانهای از سوی حکومت یزید نمیشد، ممکن بود امام حسین همچون زمان معاویه و ائمهی بزرگوار بعد از خود، پرچم هدایت را برمیافراشت؛ مردم را ارشاد و هدایت میکرد و حقایق را میگفت. منتها او بر اثر جهالت و تکبر و دوری از همهی فضایل و معنویات انسانی، یک قدم بالاتر گذاشت و توقع کرد که امام حسین علیهالسلام پای این سیهنامهی تبدیل امامت اسلامی به سلطنت طاغوتی را امضا کند؛ یعنی بیعت کند. امام حسین فرمود مثلی لا یبایع مثله؛ حسین چنین امضایی نمیکند. امام حسین علیهالسلام باید تا ابد بهعنوان پرچم حق باقی بماند. پرچم حق نمیتواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که امام حسین علیهالسلام فرمود: هیهات منّا الذّله. حرکت امام حسین، حرکت عزت بود؛ یعنی عزت حق، عزت دین، عزت امامت و عزت آن راهی که پیغمبر ارائه کرده بود. امام حسین علیهالسلام مظهر عزت بود و چون ایستاد، پس مایهی فخر و مباهات هم بود.» (۲)
۲٫ تجسم معنویت و اخلاق در نهضت حسینی
مؤلفهی دیگر عزت در قیام حسینی را میتوان در تجلی اخلاق و معنویت در این نهضت جستوجو کرد. آنچه سبب شد حضرت اباعبدالله و یاران باوفایش در میدان جهاد اصغر تا پای جان ایستادگی کنند، پیروی و موفقیت در آوردگاه جهاد اکبری بود که در درون دلهای خود با نفس اماره کرده بوده و آن را به بند کشیده بودند. حضور جوانان سلحشوری همچون قاسمبنالحسن و علیاکبر در کنار سالخوردگانی همچون حبیببنمظاهر و مسلمبنعوسجه و مستبصرینی همچون حربنیزید ریاحی در این صف واحد و توحیدی، نشان از آن دارد که درس عزت اسلامی در مبارزه با نفس و دنیاپرستی، شاگردانی متنوع، اما درسآموخته داشته و آموزگار این نهضت، تابلویی زیبا از الگوی معنویت و اخلاق الهی را ترسیم کرده است.
این مهم حتی پس از پایان روز عاشورا نیز تداوم یافت و صبری که در جهاد تبلیغی حضرت زینب کبری (س) و امام زینالعابدین (ع) در کوفه و شام تبلور یافت، نتیجهی موفقیت مبلغین این نهضت در جهاد عزتمندانه در مقابل نفس بود.
حضرت امام خامنهای دربارهی این عنصر مهم در مکتب عاشورا میفرمایند: «آن روز کسانی که در مبارزهی معنوی بین فضایل و رذایل اخلاقی پیروز شدند و در صفآرایی میان جنود عقل و جنود جهل توانستند جنود عقل را بر جنود جهل غلبه دهند، عدهی اندکی بیش نبودند، اما پایداری و اصرار آنها بر استقامت در آن میدان شرف، موجب شد که در طول تاریخ، هزاران هزار انسان آن درس را فراگرفتند و همان راه را رفتند. اگر آنها در وجود خودشان فضیلت را بر رذیلت پیروز نمیکردند، درخت فضیلت در تاریخ خشک میشد، اما آن درخت را آبیاری کردند و شما در زمان خودتان خیلیها را دیدید که در درون خود فضیلت را بر رذیلت پیروز و هواهای نفسانی را مقهور احساسات و بینش و تفکر صحیح دینی و عقلانی کردند.
همین پادگان دوکوهه و پادگانهای دیگر و میدانهای جنگ و سرتاسر کشور، شاهد دهها و صدها هزار نفر از آنها بوده است. امروز هم دیگران از شما یاد گرفتهاند. امروز در سرتاسر دنیای اسلام آنکسانی که حاضرند در درون خود و در صفآرایی حق و باطل، حق را بر باطل پیروز کنند و غلبه دهند، کم نیستند. پایداری شما (چه در دوران دفاع مقدس و چه در بقیهی آزمایشهای بزرگ این کشور) این فضیلتها را در زمانهی ما ثبت کرد.» (۳)
۳٫ مصائب کربلا
مؤلفهی دیگری (که البته عمدتاً بیشتر مورد توجه عموم مردم قرار میگیرد) ذکر مصائب و فجایع ناگوار عاشورا و پسازآن و ستمی است که در این واقعه بر آلالله رفته است. رهبر معظم انقلاب دربارهی این مؤلفه نیز میفرمایند: «اگرچه مصیبت و شهادت است، اگرچه شهادت هریک از جوانان بنیهاشم، کودکان، طفلان کوچک و اصحاب کهنسال در اطراف حضرت ابیعبداللهالحسین علیهالسلام یک مصیبت و داغ بزرگ است، اما هرکدام حامل یک جوهرهی عزت و افتخار هم هست.» (۴)
نگاه حقجویانه و ژرفاندیشانه به حادثهی عاشورا موجب میشود تا در همین فجایع و مصائب نیز عنصر عزتخواهی و عزتمداری دیده شود. چنانچه از حضرت امام حسین منقول است: «ما أَهوَنَ المَوتَ عَلی سَبیلِ نَیلِ العِزِّ وَإِحیاءِ الحَقِّ لَیسَ المَوتُ فی سَبیلِ العِزِّ إِلاّحَیاهً خالِدَهً ولی است الحَیاهُ مَعَ الذُّلِّ إِلاَّ المَوتَ الَّذی لاحَیاهَ مَعَهُ»؛ چه آسان است مرگی که در راه رسیدن به عزت و احیای حق باشد، مرگ عزتمندانه جز زندگی جاوید و زندگی ذلیلانه جز مرگ همیشگی نیست. (۵)
منحیثالمجموع باید گفت مکتب عاشورا حامل درسهای بزرگی از تجلی عزت است که شرایط خاص سیاسی، اجتماعی و بینالمللی امروز، تأملی دوباره در این درسها و عبرتآموزی از آن را میطلبد که امید است در ایامی که به تعزیت آن بزرگواران در سوگ نشستهایم، فرصت این اندیشهورزی را بیابیم.
پینوشتها
۱٫ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۹٫
۲٫ بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در پادگان دوکوهه، ۹ فروردین ۱۳۸۱٫
۳٫ همان.
۴٫ همان.
۵٫ احقاقالحق، ج۱۱، ص۳۰۱، موسوعه کلمات الامام الحسین (ع)، ص۳۶۰٫